نهجالبلاغة-ترجمه دشتى ترجمه خطبه 160
(درشهر كوفه در سال 37 هجرى به هنگام حركت دادن مردم بسوى صفّین و جنگ با شامیانایراد كرد)
راهو رسم زندگى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم . ص : 301
1 خدا شناسى
فرمانخدا قضاى حتمى و حكمت، و خشنودى او مایه امنیّت و رحمت است، از روى علم، حكممىكند و با حلم و بردبارى مىبخشاید. خدایا! سپاس تو راست بر آنچه مىگیرى، و عطامىفرمایى، و شفا مىدهى یا مبتلا مىسازى، سپاسى كه تو را رضایت بخشترین،محبوبترین، و ممتازترین باشد، سپاسى كه آفریدگانت را سرشار سازد، و تا آنجا كه توبخواهى تداوم یابد، سپاسى كه از تو پوشیده نباشد، و از رسیدن به پیشگاهت بازنماند، سپاسى كه شمارش آن پایان نپذیرد، و تداوم آن از بین نرود. خدایا! حقیقتبزرگى تو را نمىدانیم، جز آن كه مىدانیم كه تو زندهاى و احتیاج به غیر ندارى،خواب سنگین یا سبك تو را نمىرباید، هیچ اندیشهاى به تو نرسد و هیچ دیدهاى تو راننگرد، اما دیدهها را تو مىنگرى، و اعمال انسانها را شماره فرمایى، و قدمها وموى پیشانىها (زمام امور همه) به دست تو است، خدایا آنچه را كه از آفرینش تومىنگریم، و از قدرت تو به شگفت مىآییم و بدان بزرگى قدرت تو را مىستاییم، بسىناچیزتر است در برابر آنچه كه از ما پنهان، و چشمهاى ما از دیدن آنها ناتوان، وعقلهاى ما از درك آنها عاجز است، و پردههاى غیب میان ما و آنها گسترده مىباشد.
2راههاى خدا شناسى
پسآن كس كه دل را از همه چیز تهى سازد، و فكرش را به كار گیرد تا بداند كه: چگونهعرش قدرت خود را برقرار ساختهاى و پدیده را چگونه آفریدهاى؟ و چگونه آسمانها وكرات فضایى را در هوا آویختهاى؟ و زمین را چگونه بر روى امواج آب گستردهاى؟نگاهش حسرت زده، و عقلش مات و سرگردان، و شنواییش آشفته، و اندیشهاش حیرانمىماند.
3وصف امیدوارى به خدا
بهگمان خود ادّعا دارد كه به خدا امیدوار است! به خداى بزرگ سوگند كه دروغ مىگوید،چه مىشود او را كه امیدوارى در كردارش پیدا نیست؟ پس هر كس به خدا امیدوار باشدباید، امید او در كردارش آشكار شود، هر امیدوارى جز امید به خداى تعالى ناخالصاست، و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است. گروهى در كارهاى بزرگ به خدا امید بستهو در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى مىآورند، پس حق بنده را ادا مىكنند و حق خدارا بر زمین مىگذارند، چرا در حق خداى متعال كوتاهى مىشود؟ و كمتر از حق بندگانرعایت مىگردد؟ آیا مىترسى در امیدى كه به خدا دارى دروغگو باشى؟ یا او را در خورامید بستن نمىپندارى؟ امیدوار دروغین اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنانرعایت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعایت نمىكند، پس ترس خود را از بندگانآماده، و ترس از خداوند را وعدهاى انجام نشدنى مىشمارد، و اینگونه است كسى كهدنیا در دیدهاش بزرگ جلوه كند، و ارزش و اعتبار دنیا در دلش فراوان گردد، كه دنیارا بر خدا مقدّم شمارد، و جز دنیا به چیز دیگرى نپردازد و بنده دنیا گردد.
4سیرى در زندگانى پیامبران علیه السّلام (براى انتخاب الگوهاى ساده زیستى)
براىتو كافى است كه راه و رسم زندگى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم رااطاعت نمایى، تا راهنمایى خوبى براى تو در شناخت بدىها و عیبهاى دنیا ورسوایىها و زشتىهاى آن باشد، چه اینكه دنیا از هر سو بر پیامبر صلّى اللّه علیهو آله و سلّم باز داشته و براى غیر او گسترانده شد، از دنیا شیر نخورد، و اززیورهاى آن فاصله گرفت. اگر مىخواهى دومى را، موسى علیه السّلام و زندگى او را تعریفكنم، آنجا كه مىگوید:
پروردگارا!هر چه به من از نیكى عطا كنى نیازمندم» به خدا سوگند، موسى علیه السّلام جز قرصنانى كه گرسنگى را بر طرف سازد چیز دیگرى نخواست، زیرا موسى علیه السّلام ازسبزیجات زمین مىخورد، تا آنجا كه بر اثر لاغرى و آب شدن گوشت بدن، سبزى گیاه ازپشت پردهى شكم او آشكار بود. و اگر مىخواهى: سومى را، حضرت داوود علیه السّلام
صاحبنىهاى نوازنده، و خواننده بهشتیان را الگوى خویش سازى، كه با هنر دستان خود ازلیف خرما زنبیل مىبافت، و از همنشینان خود مىپرسید چه كسى از شما این زنبیل رامىفروشد؟ و با بهاى آن به خوردن نان جوى قناعت مىكرد. و اگر خواهى از عیسى بنمریم علیه السّلام بگویم، كه سنگ را بالش خود قرار مىداد، لباس پشمى خشن به تنمىكرد، و نان خشك مىخورد، نان خورش او گرسنگى، و چراغش در شب ماه، و پناهگاهزمستان او شرق و غرب زمین بود، میوه و گل او سبزیجاتى بود كه زمین براى چهارپایانمىرویاند، زنى نداشت كه او را فریفته خود سازد، فرزندى نداشت تا او را غمگینسازد، مالى نداشت تا او را سرگرم كند، و آز و طمعى نداشت تا او را خوار و ذلیلنماید، مركب سوارى او دو پایش، و خدمتگزار وى، دستهایش بود.
5راه و رسم زندگى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
پسبه پیامبر پاكیزه و پاكت اقتدا كن، كه راه و رسم او الگویى است براى الگو طلبان، ومایه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد، و محبوبترین بنده نزد خداكسى است كه از پیامبرش پیروى كند، و گام بر جایگاه قدم او نهد. پیامبر صلّى اللّهعلیه و آله و سلّم از دنیا چندان نخورد كه دهان را پر كند، و به دنیا با گوشه چشمنگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفتهتر، و شكمش از همه خالىتر بود، دنیا رابه او نشان دادند اما نپذیرفت، و چون دانست خدا چیزى را دشمن مىدارد آن را دشمنداشت، و چیزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزى را كه خدا كوچكشمرده كوچك و ناچیز مىدانست. اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پیامبرشدشمن مىدارند، دوست بداریم، یا آنچه را خدا و پیامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداریم،براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سر پیچى از فرمانهاى او كافى بود!. و هماناپیامبر كه درود خدا بر او باد» بر روى زمین مىنشست و غذا مىخورد، و چون برده،ساده مىنشست، و با دست خود كفش خود را وصله مىزد، و جامه خود را با دست خودمىدوخت، و بر الاغ مىنشست، و دیگرى را پشت سر خویش سوار مىكرد. پردهاىبر در خانه او آویخته بود كه نقش و تصویرها در آن بود، به یكى از همسرانش فرمود،این پرده را از برابر چشمان من دور كن كه هر گاه نگاهم به آن مىافتد به یاد دنیاو زینتهاى آن مىافتم. پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم با دل از دنیا روىگرداند، و یادش را از جان خود ریشه كن كرد، و همواره دوست داشت تا جاذبههاى دنیااز دیدگانش پنهان ماند، و از آن لباس زیبایى تهیّه نكند و آن را قرارگاه دائمى خودنداند، و امید ماندن در دنیا نداشته باشد، پس یاد دنیا را از جان خویش بیرون كرد،و دل از دنیا بر كند، و چشم از دنیا پوشاند، و چنین است كسى كه چیزى را دشمن دارد،خوش ندارد به آن بنگرد، یا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانى رسول خداصلّى اللّه علیه و آله و سلّم براى تو نشانههایى است كه تو را به زشتىها وعیبهاى دنیا راهنمایى كند، زیرا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم با نزدیكانخود گرسنه به سر مىبرد،
وبا آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زینتهاى دنیا از دیده او دور ماند. پس تفكّركنندهاى باید با عقل خویش به درستى اندیشه كند كه: آیا خدا محمد صلّى اللّه علیهو آله و سلّم را به داشتن این صفتها اكرام فرمود یا او را خوار كرد؟ اگر بگوید:خوار كرد، دروغ گفته و بهتانى بزرگ زده است، و اگر بگوید: او را اكرام كرد، پسبداند، خدا كسى را خوار شمرد كه دنیا را براى او گستراند و از نزدیكترین مردم بهخودش دور نگهداشت. پس پیروى كننده باید از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّمپیروى كند، و به دنبال او راه رود، و قدم بر جاى قدم او بگذارد، و گر نه از هلاكتایمن نمىباشد، كه همانا خداوند، محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را نشانهقیامت، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از كیفر جهنم قرار داد، او با شكمى گرسنه ازدنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد، و كاخهاى مجلّل نساخت (سنگى بر سنگىنگذاشت) تا جهان را ترك گفت، و دعوت پروردگارش را پذیرفت.وه! چه بزرگ است منّتى كه خدا با بعثت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بر مانهاده، و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده، رهبر پیشتازى كه باید او را پیروىكنیم و پیشوایى كه باید راه او را تداوم بخشیم. به خدا سوگند آنقدر این پیراهنپشمین را وصله زدم كه از پینه كننده آن شرمسارم. یكى به من گفت: آیا آن را دورنمىافكنى؟» گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستایش مىشوند.
كه ,خدا ,علیه ,تو ,آله ,اللّه ,علیه و ,آله و ,و آله ,او را ,صلّى اللّه ,زندگى پیامبر اسلام
درباره این سایت